محمد مهدی جان عزیز خاله این روزا مخصوصا از وقتی راه افتادی خیلی شیطون شدی مدام بهونه بیرون رفتن میکنی بخصوص خونه بابا جون اینا امشبم که رفتی اونجا اول بامن یعنی خاله شیوا بعد هم با بابا جون یه عالمه بازی کردی فداااااای خندهات بعد هم اینقدر گرسنه شدید که مادر بزرگ بهت غذا داد وبابازیگوشی تمام غذاخوردی  

نمی دونم چرا عکسا نمیااااااان ببخشید عشششششششششق خااااااااااااااله

البته پسر خاله ببخشید که این عکسا مال یه کم قبل ترا هستش الان برات میذارم

محمد مهدی جان یه دونه خاله تازه یاد گرفتی حرف بزنی البته به زبون خودت کسی جز ما یعنی خاله ومامان  واجی ها ومامان بزرگ متوجه صحبت هاتون نمیشه البته واولین کلمه ای که یاد گرفتی خاله بود که غاله تلفظ میکنی دایی روهم به اسم دای صدا میکنی اسم اجی نیلوفر روهم قشنگ تلفظ میکنی ومیگی نلو نلو للوخخخخخخخخ بابا و.....دوست دااااااااااااااااااارم 

گل پسر نمیدونم چرا هرچی عکس میذارمک نمیاد قول میدم تلاشم کنم در اولین فرصت برات عکس بذارم

سلام عشق خاله ازوقتی راه افتادی شیطون تر شدی یه دونه پسر هنوز باز تنبل بازی در  میاری کامل راه نمیری هرروز عصر با خواهرا میری پارک کلی بازی میکنی اگه شد یه عکس از راه افتادنت برات میذارم عزیزم خیلی دوست دارم خاله جونی امیدوارم وقتی بزرگ شدی این خاطراتتو میخونی یاد خاله بیفتی دووووووووووست داااااااارم

چندروزی پیش گل پسرمون به همراه دختر دایی ودختر خاله اینا تشریف بردن کوه کلی بهش خوش گذشته اینم از عکسش 

اخههههههه گل پسرمون بابا کچل کرده تا موهات دوباره پرپشت بیان اول مامانی ناراحت شد به خصوص خاله جان خیلی با مامان دعواکرد چرا کچلت کردن مامانت دوست داشت بد کچل شدنت موهات رنگ مشکی بگیرن ولی مثل اینکه از موی مشکی خبری نیست

محمد مهدی جان توی این عکس داری سه ماهگی رو رد میکنی و دیگه مثل مردهای بزرگ میخندی .....   همه میگن خیلی به بابا شباهت داری درست میگن تا حالا هیچ بچه ای که تازه به دنیا میاد اینقدر شبیه به باباش ندیدم  عاااااااااااااااشقتم یه دونه پسر